هو المحبوب

  • خانه 

السلام علیک یا ابا عبدالله

01 آبان 1397 توسط اكرم چشمه

#امام_حسین #اربعین_حسینی

گفتیم کربلا… دلمان بی هوا گرفت
آری دل غریبه و هر آشنا گرفت

یادش بخیر، یک دهه از داغ روضه ها
ناله زدیم پای تو تا این صدا گرفت

ای خوش به حال آنکه نگاهت گرفتش و
ای خوش به حال آنکه برات از شما گرفت

ای خوش به حال آنکه ز دستان فاطمه
یک اربعین زیارت کرببلا گرفت

آمد به زیر قبّه و پائین پای تو
آنقدر گریه کرد که آخر دعا گرفت

ای خوش به حال آنکه ز پاهای زائران
تربت گرفت و برد و مریضش شفا گرفت

رحمت بر آن کسی که مرا نوکر تو کرد
لعنت بر آن کسی که مسیر تو را گرفت

خوردی زمین چنان که دل مصطفی شکست
افتادی و چنین دل خیرالنسا گرفت

لعنت بر آن کسی که به سینه نشست و بعد
موی عزیز فاطمه را از قفا گرفت

آمد کسی که چشم به انگشتر تو داشت
آمد کسی و زود ز جسمت عبا گرفت

?شاعر: وحید_محمدی

 نظر دهید »

تکرار بزرگترین اجتماع جهان

29 مهر 1397 توسط اكرم چشمه

#به-قلم-خودم
بزرگترین اجتماع جهان دوباره تکرار می شود…
امسال نیز مانند سالهای گذشته که نه پرشورتر، میلیونها عاشق و دلباخته اباعبدالله(ع) با پای پیاده، بی اعتنا به تمام تهدیدهای دشمنان، داعشیان به راه افتاده اند تا اربعین حسینی، بزرگترین اجتماع بشری را رقم بزنند.
یادحسین (ع) هرساله درجهان می پیچد. گوش کن…
بادقت گوش کن… هنوز فریاد هَل مِن ناصِرٍیَنصُرُنی اش را می شنوی، هنوز ناله های سه ساله در صحرا قلب هرمادری را به درد می آورد.
گوش کن… صدای زینب را می شنوی؟؟؟ گودی قتلگاه… اللهمَّ تقبَّل مِنّا هذاالقربان ?
خدایا حافظ زائران حسین فاطمه باش!
دعای مادر سادات همراهتان

1540102741_.jpg

 نظر دهید »

«خدا» داریم ولی ....

28 مهر 1397 توسط اكرم چشمه

از استادم شنیدم:
توی یک جمع بی حوصله نشسته بودم
طبق عادت همیشگی مجله را ورق زدم تا به جدول رسیدم
خواندم سه عمودی
یکی گفت : بلند بگو
گفتم : یک کلمه سه حرفیه
ازهمه چیز برتر است
دایی حبیب که تازه رفته بود تو کار تجارت گفت: پول
تازه عروس مجلس گفت: عشق
شوهرش گفت: یار
کودک دبستانی گفت: علم
دایی پشت سرهم گفت : پول، اگه نمیشه طلا، سکه
گفتم: دایی اینها نمیشه
گفت: پس بنویس مال
گفتم: بازم نمیشه
گفت: جاه
خسته شدم با تلخی گفتم: نه نمیشه
مادر بزرگ گفت:
مادرجان، “عمر” است.
سیاوش که تازه از سربازی آمده بود گفت: کار
دیگری خندید و گفت: وام
یکی از آن وسط بلندگفت: وقت
خنده تلخی کردم و گفتم: نه
اما فهمیدم
تا شرح جدول زندگی کسی را نداشته باشی
حتی یک کلمه سه حرفی آن هم درست در نمی آید !
هنوز به آن کلمه سه حرفی جدول خودم فکر میکنم
شاید کودک پا برهنه بگوید: کفش
کشاورزبگوید: برف
  لال بگوید: حرف
ناشنوا بگوید: صدا
نابینا بگوید: نور
و من هنوز در فکرم
که چرا کسی نگفت:
 « خدا »

 نظر دهید »

جامانده ام

28 مهر 1397 توسط اكرم چشمه

#به - قلم خودم من جا مانده ام از کاروان زائران مولایم…
اربعین و یک دنیا عشق و سوز درون جا ماندن ، چرا نرفته ام؟
راستی چه شد که الان درمیان هزاران زائرنیستم؟؟ نکند خطایی … یا دلی شکسته ام، نگاهی تند به عزیزی .. یا نکند دل به دل کاروان اسرای شام نداده ام؟؟ نکند… نکند…
این« نکندها » جانم را ذره ذره می ستاند.
اب می شوم درحسرت یک گام سمت کربلا
اشکهایم راه نوشتن را سد کرده اند ، نمی گذارند آنچه در دل دارم قلم بزنم.
خدایا پشت و پناه زائران حسین ت باش و نامم را در لیست زائرکربلا بنویس شاید اربعینی به زیارت رفتم. ? ?

1540032432_.jpg

 نظر دهید »

ارادت به مولایم صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه شریف

09 بهمن 1396 توسط اكرم چشمه
ارادت به مولایم صاحب الزمان عج الله تعالی فرجه شریف

سلام مولای من!
سلام صاحب تمام نیکی ها مهدی جان!
مولای من
همانی که به یادت عاشقانه فریادهایم را در قالب کلمات آورده و ….
و من همانم که ندیده دلداده ات شده ام
در این دنیای پرهیاهوی هزار رنگ که دام گسترده تا غافلم کند، تو را صدا میزنم
خدایاکمکم کن
خدایا به تو پناه می برم از هرچه که مرا از درگاه تو دورساخته و شرمنده محضر مولایم کند!
خدای خوبم می خواهم پاک بمانم
نلرزم
نلغزم
واین حاصل نیاید مگر آنکه لایق عشقی آسمانی شوم
آری لایق عشق مولایم!!!

 نظر دهید »
  • 1
  • 2
خرداد 1404
شن یک دو سه چهار پنج جم
 << <   > >>
          1 2
3 4 5 6 7 8 9
10 11 12 13 14 15 16
17 18 19 20 21 22 23
24 25 26 27 28 29 30
31            

هو المحبوب

جستجو

موضوعات

  • همه
  • بدون موضوع

فیدهای XML

  • RSS 2.0: مطالب, نظرات
  • Atom: مطالب, نظرات
  • RDF: مطالب, نظرات
  • RSS 0.92: مطالب, نظرات
  • _sitemap: مطالب, نظرات
RSS چیست؟
  • کوثربلاگ سرویس وبلاگ نویسی بانوان
  • تماس