چرا کتابخوان شدم؟
29 آبان 1403 توسط اكرم چشمه
کتاب که در دست می گیرم
تمام غصه هایم، آرام به گوشه ای می خزند و زیرکانه زیر نظرم دارند…
دلشان در تب و تاب است و به هم می گویند:
کی قرار است به این معرکه پایان بدهد!!!؟
زیر چشمی حواسم بهشان هست
که چه در سر دارندُ چه به هم می گویند…
چه حسودند به حسّ من و این کهنه رفیق
دست در دستم داد
و به آرامی گفت: بی خیال غصه، بالهایت بگشاااا
با دلی قرص آماده پرواز شدم
سالها پیش پریدن را من از او
آموختم…
و من این لذت را به یک دنیا ندهم.
#به_قلم_خودم
27 خرداد 1402 چشمه 🌺